ارادت و عشق امام خمینی(ره) به همسر مکرمهی خویش
نامهی عاشقانه امام حضرت خمینی(ره) به همسرشان
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینهی قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بهسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. حالِ من با هر شدّتی باشد میگذرد ولی بحمداللّه تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم، حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظرهی عالی به دل بچسبد.
در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت میکند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتاً تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزّت اجداد طاهرینم که همهی حجاج را موفق کند به اتمامِ عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمداللّه به سلامت، بلکه مزاجم بحمداللّه مستقیمتر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است جای شما خیلی خیلی خالیاست.
فروردین 1312 ذی القعده 1351
روایت صوتی از زندگی بانو خدیجه ثقفی، همسر آیت الله خمینی(ره)
زندگی نامه ی بانو خدیجه ثقفی، همسر آیت الله خمینی ( ره)، پیش از آشنایی با حضرت امام آغاز می شود و تا رحلت امام ادامه می یابد. روایت هایی شنیدنی از زندگی با مردی که افزون بر رهبری بزرگ، همسر و پدری متفاوت بوده است.
بانو قدس (همسر امام خمینی) کودکی تا نوجوانی را در خانه ی مادربزرگ شان زندگی کرده اند. روحیه اشرافی آن خانواده بر او تأثیر گذاشته بود تا جایی که آرزوهای بزرگی مثل سفر به ماه را داشته است. به پیشنهاد آقای احمد لواسانی، طلبه ی جوانی به نام سید روح الله خمینی خواستگار او می شود و با وجود مخالفت های زیاد، با اصرار روح الله و فرستادن واسطه های متعدد، بالاخره خانم قدس را راضی به ازدواج می کنند.
پس از ازدواج راهی قم می شوند و شرایط سختی را پشت سر می گذارند تا بالاخره پس از چند سال در خانه ی بهتری در قم مستقر می شوند؛ خانه ای که در آن نطق تاریخی کاپیتالاسیون شکل می گیرد و مبارزه ی امام با رژیم شاه به اوج می رسد. دستگیری امام در این خانه انجام می گیرد و تبعیدهای طولانی ایشان به کشورهای مختلف آغاز می شود.