امام حسین علیه السلام، امام سوم شیعیان، شهید کربلا و ملقب به ثاراللّه است که نهضت عاشورا بر محور فداکاری و جانفشانی آن حضرت شکل گرفت. حسین علیه السلام، تاریخ بشری را از حماسه و ایثار کرد و درس آزادگی و عزّت به انسانها آموخت. او با تقدیم خون خویش در کربلا، درخت اسلام را آبیاری کرد و مسلمانان را بیدار ساخت. پرداختن به شخصیت والا و الهی آن رادمرد جهان اسلام و بررسی جنبههای گوناگون حیات آسمانی آن سپهر ایمان، شناختی درخور و مجالی فراتر میطلبد. در این بخش برآنیم در حد توان با گزینشی از مکارم اخلاق آن امام همام و سیره و سخن آن پیشوای بزرگ، ره توشه ای برای رهروان راه ولایت فراهم کنیم.
مراحل زندگانی امام حسین علیه السلام پیش از واقعهی عاشورا
دوران کودکی
امام حسین علیه السلام، ثمرهی پیوند حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبراعظم صلی الله علیه و آله بود. وی شش سال از دوران کودکی خود را در زمان جد بزرگوارش رسول اللّه صلی الله علیه و آله سپری کرد و در مکتب جدش تربیت یافت. او بسیار فروتن، خاشع، بخشنده، با گذشت، مهربان و شجاع بود.
پیامبر زمانی که امام حسین و امام حسن علیهماالسلام، هفت سال بیشتر نداشتند، فرمود: «اینها سرور جوانان بهشتند».
دورهی 25 ساله پس از رحلت پیامبر تا حکومت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
در این دوره، روح لطیف او رحلت پیامبر بعد از آن، شهادت جانگداز مادر و خانهنشینی پدر و غصب فدک و… را دیده بود. در این دوران، امام حسین علیه السلام همیشه در کنار پدر بود و در جنگها شرکت میکرد.
در واقعهی حکمیت جنگ نهروان و [دیگر] جریانهای پس از جنگ صفین نیز همه جا در رکاب پدر بود و آن همه بیوفاییها و سست عنصری2های مردم را نسبت به پدر بزرگوار خود از نزدیک میدید، با مرارت و تلخ کامی آن مصایب را تحمل میکرد.
همه او را به عظمت و بزرگی میشناختند. شجاعت او زبانزد عام و خاص بود. همه برای او احترام قائل بودند و در مقابل او تعظیم و تجلیل میکردند.
پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام: دورهی غربت اهل بیت (ع)
امام حسین علیه السلام پس از شهادت امام علی علیه السلام در کنار برادرش، امام حسن علیه السلام، رهبر و پیشوای وقت بود و هنگام حرکت نیروهای امام مجتبی علیه السلام به سمت شام، همراه آن حضرت در صحنهی نظامی و پیشروی به سوی سپاه شام حضور داشت. هنگامیکه معاویه، به امام حسن علیه السلام پیشنهاد صلح کرد، امام حسن علیه السلام، او و عبداللّه بن جعفر را فراخواند و دربارهی این پیشنهاد با آن دو به گفت وگو پرداخت و بالاخره پس از متارکه جنگ و انعقاد پیمان صلح، همراه برادرش به شهر مدینه بازگشت و همان جا اقامت گزید.
امام حسین علیه السلام در زمان معاویه و آن شرایط خفقان بار که کسی جرئت اعتراض نداشت، در برابر مظالم معاویه به مبارزه و مخالفت برخاست. نامههای متعددی بین او و معاویه رد و بدل شد که نشانهی موضعگیری سخت و انقلابی امام حسین علیه السلام در برابر معاویه است.
معاویه به دنبال فعالیتهای دامنهدار خود به منظور تثبیت ولی عهدی یزید، به مدینه سفر کرد تا از مردم به ویژه شخصیتهای بزرگ این شهر که در رأس آنان امام حسین علیه السلام قرار داشت، بیعت بگیرد، ولی امام پاسخ کوبندهای به او داد که همین پاسخ، سرآغاز مخالفت امام با یزید شد.
مکارم اخلاق امام حسین علیه السلام
شجاعت
دلاوری و بیباکی برای مقابله با دشمن و هراسیدن از خطرها و اقدامهای دشوار یکی از مهمترین ملکات اخلاقی است که در حسین بن علی علیه السلام و یاران شهیدش و آزادگان اهل بیت علیهم السلام جلوهگر بود. روح حماسی در میدانهای نبرد در خصلتهای فردی و زمینههای تربیتی آن امام ریشه داشت. قیام کربلا از نخستین مراحل تا پایان آن، تجلیگاه شجاعت امام بود. صلابت و قاطعیت امام حسین علیه السلام در مخالفت کردن با یزید و خودداری ورزیدن از بیعت با وی، تصمیم گرفتن برای حرکت به سوی کوفه و مبارزه با یزیدیان، متزلزل نشدن روحیه از شنیدن اخبار داخل کوفه، اعلام آمادگی برای نثار خون در راه احیای دین، نهراسیدن از انبوهیِ سپاه گرد آمده در کربلا، رزم آوریهای سلحشورانه و بینظیر امام حسین علیه السلام و سربازان و خاندانش، جنگ نمایان عباس، علی اکبر و قاسم و… و صدها صحنه حماسی دیگر، همه جلوههایی از شجاعت حسین بن علی علیه السلام و یارانش و بخشی از الفبای «فرهنگ عاشورا» است.
خاندان پیامبر در شجاعت و قوت قلب و دلیری، نمونه بودند و آنچه در دلشان نبود، هراس از دشمن بود.
جوان مردی و بزرگواری
عنایت ویژه محمّد صلی الله علیه و آله، آغوش زهرا علیهاالسلام، پرورش علی علیه السلام و شایستگیهای شخصی، در حسین علیه السلام جمع شد و از او، نمونهای از بزرگواری، جوان مردی و فضیلت ساخت. مکتب حسین علیه السلام، پاداش نیکی را نیکیِ برتر میداند. آری مکتب انسانیت چنین است. آنان که نیکی را پاداش نمیدهند انسان نخواهند بود و آنان که سزای نیکی را بدی میدهند، بویی از انسانیت نبردهاند.
این حسین علیه السلام است که در همهی احوال و حکایات، مشت را با بوسه پاسخ میدهد و با دشمن مهر میورزد، جوان مردی و بزرگواری دارد و راهنمایی میکند.
نمونهای از جوانمردی امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در مسیر خود به کوفه، از سرزمین اشراف گذشت و به اصحابش دستور داد آب فراوانی بردارند و همه مشکها را پر کنند. یاران حسین علیه السلام نیز به دستور امام، آب زیادی برداشتند و حرکت کردند. در منزلگاه بعدی به نام ذوحسم، به سپاه حرّبن یزید ریاحی برخوردند که مأمور بودند امام حسین علیه السلام را نزد ابن زیاد ببرند. در آن گرمای شدید، فریاد العطش سربازان حرّ که سخت تشنه شده بودند، بلند بود. حسین علیه السلام، آن یکهتاز میدان جوانمردی و انسانیت، به یاران خویش دستور داد تا نه تنها سپاهیان دشمن، بلکه اسبها و مرکبهایشان را نیز سیراب کنند. علی بن طعان محارمی میگوید: «من آخرین نفر از سپاه حر بودم که امام حسین علیه السلام با دست خود، من و اسبم را سیراب کرد. چون فشار آب از دهانه مشک زیاد بود، آن حضرت لبه مشک را به عقب برگرداند تا فشار آب کم شود و من به راحتی آب بخورم.
تواضع
امام حسین علیه السلام با مسکینان و مستمندان مینشست و میگفت: «خداوند، اهل کبر و مستکبران را دوست ندارد». یک روز بر چند کودک گذر کرد که سرگرم خوردن یک قطعه نان بودند. بچهها از امام خواستند تا با آنها هم غذا شود. امام با لطف و مهربانی، دعوت اطفال را پذیرفت و با آنها هم غذا شد. آنگاه بچهها را با خود به خانه برد و آنها را از غذا سیر کرد و به آنها لباس پوشانید.
سپس فرمود: اِنَّهُمْ اَسْخی مِنّی لاِءَنَّهُمْ بَذَلوا جَمیعَ ما قَدَروا علیه و اَنَا بَذَلْتُ بَعْضَ ما اَقدَرُ عَلیهِ.
این کودکان، از من سخاوتمندترند؛ زیرا آنها هرچه داشتند، بذل کردند، ولی من بخشی از مال خویش را بخشیدم.
خداترسی
اولیاءاللّه به خاطر شناخت و معرفتی که به ذات مقدّس الهی دارند، بیش از دیگران ترسانند. حسین علیه السلام نیز چنین بود. ابن شهر آشوب در مناقب آورده است که از حسین علیه السلام پرسیدند: ما أَعظَمَ خوفُکَ مِنْ رَبِّک؛ چه زیاد از خدا می ترسی؟ فرمود: یَأْمَنُ یومَ القیامَةِ إِلاّ مَنْ خافَ اللّه َ فِی الدنیا؛ از عذاب خدا در قیامت ایمن نیست، مگر کسی که در دنیا از خدا بترسد.
از دعای آن حضرت در روز عرفه، میزان شناخت و ترس او را از خدا در مییابیم که با چشمی گریان پس از بیان اوصاف باری تعالی و کیفیت آفرینش جهان هستی و شخصیت شخیص خود، آن چنان خدا را در همهی احوال، حاضر و ناظر اعمال خویش میداند که گویی او را به چشم بصیرت میبیند، آنجا که میگوید: کور باد چشمی که تو را مراقب خود نبیند و در زیان و خسران باد و بندهای که نصیب و بهرهای از عشق و محبت خود در او قرار ندادهای!
علم حسین علیه السلام
چنانکه میدانیم دانش این بزرگواران، موهبت الهی بوده است. علم حسین علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام نیز به افاضهی ربانی و بخشش الهی و تعلیم خاص شخص پیغمبر اعظم صلی الله علیه و آله بود. وگرنه کدام مدرسه در کل دنیای پر از جهل و نادانی میتوانست چنین فارغ التحصیلانی تحویل دهد که در علوم و فنون متعدد و گوناگون، استاد و از زمان کودکی، مرجع مردم و علما در مسائل علمی باشند و تا امروز کلماتشان برای رجال علم و فلسفه، حلال مشکلات گردد.
هرچه انسان در حالات سید الشهدا علیه السلام دقیقتر شود، بیشتر به این نکته دست مییابد که یک بصیرت خارقالعاده و بینش غیبی در امر دین، راهنمای آن حضرت بوده است. دانش آن حضرت از احتجاجات او با دشمنان اهل بیت علیهم السلام به ویژه معاویه و مروان و نامههایی که به معاویه مرقوم فرموده و خطبههایی که به مناسبتهایی ایراد کرده و از دعای عرفه و دعاهای دیگر که از آن حضرت در کتابهای شیعه و سنی نقل شده، ظاهر و آشکار است.
مطلب دیگری که از احادیث به دست میآید، این است که حسین علیه السلام، کثیر الحدیث و الروایه بوده که در آن زمان با اینکه اصحاب پیغمبر کم نبودند و نقل حدیث میکردند، مردم، همه آنها را ترک میکردند و به مجلس حسین علیه السلام میآمدند.
اخباری که از حسین علیه السلام در این باب نقل شده (که حاکی از علم و ذوق سرشار، قوت فطانت، استعداد و قریحه و استحکام منطق است) بیشتر از این است که احصا شده است. آن حضرت به نوعی در مسائل علمیه (باجودت ذهن و حدّت خاطر) اظهار نظر میکرد و فتوا میداد که موجب تحیّر مردم میشد، تا حدی که عبداللّه بن عمر در حق او گفت: اَنَّهُ یَغُرُّ الْعِلْمَ غَرّا؛ همانا حسین علیه السلام ، علم را می نوشید.
جود و سخای حسین علیه السلام
دربارهی کرامت و جود و بخشش حسین علیه السلام داستانهای زیادی نقل شده است که به عنوان نمونه به دو مورد اشاره میکنیم:
1- عمرو بن دینار روایت میکند که امام حسین علیه السلام به عیادت اسامة بن زید رفت و او بیمار بود. وی را اندوهناک دید. علّتش را جویا شد. اسامه گفت: شصت هزار درهم بدهکارم. امام فرمود: بر عهده من که آن را بپردازم. اسامه عرض کرد: میترسم قبل از ادای دین بمیرم. امام حسین علیه السلام فرمود: نخواهی مُرد تا من قرض تو را بپردازم و حضرت پیش از فوت اسامه، دینش را پرداخت کرد.
2- انس میگوید: من خدمت امام حسین علیه السلام بودم که کنیزش یک شاخه گل آورد و به امام علیه السلام تقدیم کرد. حضرت فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. انس میگوید: به حضرتش عرض کردم: یک شاخه گل ارزشی ندارد که به خاطر آن او را آزاد کردی! امام حسین علیه السلام فرمود: «خدا ما را چنین ادب آموخته است که میفرماید: «و چون شما را تحیت گویند، شما بهتر از آن تحیت گویید یا مثل آن» و آزاد کردن کنیز تحیت بهتر بود.
زهد امام حسین علیه السلام
بهترین نشانهی زهد کامل و خوار شمردن دنیا، فداکاری و گذشت آن حضرت از جان خود و جوانان و برادران و اصحاب و یاران و تن دادن به آن همه مصیبت و بلا بود.
اگر دنیا و مال و نعمت آن، در نظر کسی بیقدر و ارزش نباشد، نمیتواند این گونه در راه حق و یاری دین خدا و بزرگداشت هدف عالی خود، پایداری و استقامت ورزد تا به حدی که بدن قطعه قطعه عزیزانش را ببیند و صدای ناله زنان و کودکان را بشنود، ولی در راه یاری دین خدا، ثابت و پابرجا بماند و در مقابل باطل، نرمش نشان ندهد.
حسین علیه السلام کسی نبود که به خاطر زندگی دنیا و خوشگذرانی، مصالح عالی اسلامی را نادیده بگیرد و با گرفتن حق السکوت، برقراریِ چنان دستگاه فاسدِ ظلم و کفر را امضا کند و در ادای تکلیف و وظیفهی مهمی که از طرف خدا به عهده دارد، مسامحه و کوتاهی ورزد.
علائلی میگوید: «حسین علیه السلام در این ناحیه، بزرگ و یگانه بود. زندگی دنیا را خوار میشمرد و از مرگ بیم و هراس نداشت و به جز برهان پروردگارش که همه چیز را فدای آن میکرد، به هیچ چیز نظر ندوخت.»
مهربانی با خانواده
امام حسین علیه السلام با همسران و فرزندان خویش در نهایت ادب و محبّت و مهربانی معاشرت میکرد. عقّاد مینویسد: «حسین علیه السلام از آن کسانی بود که به فرزندان خویش، محکمترین علایق را داشت و نیز نسبت به همسرانش بهترین عواطف را دارا بود. گفته شده است امام دربارهی همسر باوفایش، رباب و دختر شیرینزبانش، سکینه چنین میگفت: به جان خود سوگند، خانهای را دوست میدارم که سکینه و رباب را میزبانی کند. من این دو را دوست میدارم و مالم را در راه آنان میدهم و کسی نمیتواند مرا بر این علاقه و دوستی ملامت کند. همین دوستی و صمیمیت است که بنای خانواده را محکم و استوار میگرداند و از تزلزل و فروپاشی آن جلوگیری میکند. ثمرهی این وفاداری و انس امام با همسرش را در رفتار همسر آن حضرت پس از شهادتش میبینیم.
رباب، یکی از همسران باوفای حسین علیه السلام بود که تا واپسین دم، از امام حسین علیه السلام جدا نشد و بار شهادت شوهر والا مقام خود را بر دوش کشید و به منزل رسانید. رباب بیش از یک سال پس از امام حسین علیه السلام زنده بود و در تمام این مدّت به سوگ شوهر نشست ؛ زیر سقفی نرفت و از گرما و سرما پرهیز نکرد تا اینکه در غم حسین علیه السلام جان داد.
نماز در سیرهی امام حسین علیه السلام
نماز از عالیترین نمونههای معنوی پیوند با خدا و برترین جلوههای ذکر خدا است. این ارتباط معنوی در مبارزه و جهاد نیز، به مجاهد راه خدا روحیه میبخشد، چنانکه حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین به یکی از یاران خود گفت: «برای نماز با این قوم میجنگم». امام حسین علیه السلام نیز از اقامهکنندگان نماز است، هم چنان که در زیارت نامههای ایشان آمده است: اَشهدُ أَنَّکَ قَداَقَمتَ الصَّلاة و آتَیتَ الزَّکاة. گواهی میدهم که تو برپادارندهی نماز و دهندهی زکات هستی.
نماز امام حسین علیه السلام در راه کربلا همراه با سپاه حر
یکی دیگر از جلوههای آسمانی امام حسین علیه السلام در توجه به امر نماز، آنجا تجلّی یافت که در مسیر کربلا و هنگام اقامه نماز فرمود: فَهوَ یَعلَمُ أنّی قدکنتُ أُحِبُّ الصَّلاة. پروردگار جهانیان به اشتیاق (وصف ناشدنی) من به نماز آگاه است.
نماز امام حسین علیه السلام در شب عاشورا
نقل شده است امام حسین و یارانش، شب عاشورا را با زمزمهی نماز و نیایش و تضرّع و در حال رکوع و سجود، ایستاده و نشسته به صبح رساندند… .
نماز امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا
ظهر عاشورا نیز وقت نماز، ابوثمامه صائدی به حضرت یادآور شد که وقت نماز است. دوست دارم خدا را در حالی ملاقات کنم که این نماز را که وقتش رسیده است، بخوانم.
امام نگاهی به آسمان کرد و فرمود: نماز را یاد آوردی، خدا تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آری! اکنون اول وقت نماز است. از آنان بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم.
نماز خون و شهید نماز
از دیگر جلوههای شکوهمند عاشورا، شهادت یاران امام حسین علیه السلام به هنگام نماز است. نقل است که سعید بن عبداللّه حنفی در روز عاشورا، شهید نماز شد. وی پیشاپیش امام حسین علیه السلام ایستاد تا تیرهایی که از چپ و راست به سمت امام رها میشد، به آن حضرت نخورد. آن قدر تیر به او خورد که وقتی نماز امام حسین علیه السلام تمام شد، سعید بن عبداللّه حنفی، به زمین افتاد و به مقام والای شهات رسید.
پیروان نهضت اباعبداللّه علیه السلام نیز باید به نماز اهتمام ورزند و آن را در رأس امور خویش قرار دهند، به ویژه عزاداران حسینی علیه السلام نباید نماز را که واجب دینی است، فدای مراسم سینهزنی و عزاداری مستحب کنند و توجّه داشته باشند که نماز، مایهی برخورداری از شفاعت حسین علیه السلام است.
برگهایی زرین از سخنان امام حسین علیه السلام
سخنان والای مولایمان امام حسین علیه السلام چونان اقیانوسی است که در این بخش به اندازه انگشت دانهای از این اقیانوس بهره بردهایم.
1- در مواردی که حق تو را ملزم میسازد، بر آنچه نمیپسندی، شکیبا باش و در مواردی که هوای نفس، تو را فرا میخواند، خود را از آنچه ناحق است و دوستش می داری، نگه دار.
پیام: ـ همیشه پای بند حق باش، حتی اگر به زیانت باشد.
ـ در مقابل هوای نفس، خود نگه دار باش!
2- کسی که تو را دوست دارد، از زشتیها بازت می2دارد و کسی که دشمن توست، مغرورت میکند.
پیام:ـ یکی از موانع رسیدن به کمال، داشتن دوست بد است.
ـ در انتخاب دوست، نهایت تلاشت را بکن!
3- کسی که از راه نافرمانی خدا درصدد به دست آوردن چیزی باشد، آنچه را امید دارد، زودتر از دست میدهد و آنچه بیم دارد، زودتر سر میرسد.
پیام:ـ شاید در ظاهر، با انجام گناه به سودی برسی، ولی اثر گناه به زودی دامنگیرت خواهد شد.
4- بدانید که زشت و زیبای دنیا، چونان رؤیایی است که زود میگذرد و البته بیداری و هوشیاری در روز قیامت است. کسی که در آخرت رستگار شد، جاودانه است و هر که در روز قیامت به عذاب الهی افتاد، گرفتاریاش جاودانه خواهد بود.
پیام:ـ فریفتهی ظاهر زیبای دنیا مشو!
ـ لذتهای دنیا زودگذر است.
5- ای فرزند آدم! تو روزگاری بیش زنده نیستی، هر روز که بگذرد، بخشی از وجود تو از دست رفته است.
پیام:ـ به گذر عمرت توجه کن!
ـ از خواب غفلت بیدار شو!
ـ تا فرصت داری، از عمرت، شایسته بهرهبرداری کن!
منشور رفتاری امام حسین در عرصه مدیریت
این گفتار، نگاهی دارد به بررسی جنبههای رفتاری امام حسین علیه السلام در حیطهی مدیریت واقعه عاشورا و انطباق آن با اصول مدیریت امروز.
امام حسین علیه السلام با توجه به برخورداری از شایستگیهای ضروری برای رهبری، نهضت عاشورا را به بهترین صورت، از آغاز تا پایان و پس از آن و با در نظر داشتن همهی مهارتهای مدیریتی، رهبری کرد.
با مروری بر نهضت عاشورا در مییابیم که امام حسین علیه السلام در رهبری نهضت عاشورا تمام وظایف یک مدیر، مانند تصمیمگیری، برنامهریزی، سازماندهی، هدایت، نظارت و هماهنگی را به خوبی به نمایش گذارد که به طور مختصر به آن اشاره می شود:
1- تصمیم گیری
امام برای اقامهی اصل امر به معروف و نهی از منکر، از بیعت با یزید، خودداری و با صراحت تمام و قاطعیت وصف ناپذیری، آن را رد کرد. آنگاه نیز که عوامل یزید، بر وی فشار آوردند، تصمیم گرفت از مدینه خارج شود و با استقرار در مکّه، حرم امن الهی، صدای اعتراض خود را به گوش مسلمانان برساند و پس از آن، دعوت عمومی مردم کوفه را اجابت کند. به عبارت دیگر، با رفتن به قتلگاه و با هدیه خون خود و فرزندان و یارانش، اصل امر به معروف را احیا و چهرهی مصداق عینی منکر؛ یعنی سلطنت یزید را آشکار سازد.
از آنجا که امام علیه السلام از نتیجهی نهایی تصمیمش (قیام) آگاهی داشت، از ابتدای حرکت و در مسیر خود، هرگونه مخالفت و پیشنهادی مبنی بر دست کشیدن از حرکت و ارائه راه حلهای دیگر را با بیان منطقی رد میکرد و با قاطعیت تمام، تصمیم اولیهی خود را عملی ساخت؛ تصمیمی که با آگاهی و پیشبینی لازم از نتایج، گرفته بود. اکنون نیز با گذشت قرنها از آن دوران، درمییابیم که تمام پیشنهادها و راه حلهای دیگر نظیر بیعت با یزید، قیام در مدینه، پناه گرفتن در مکّه، گرفتن امان از والی مکّه، فرار به نقاط دوردست و مانند آن، نه تنها آثار گران بها و ارزشمند آن حماسه را در پی نداشت، بلکه پیآمدهای ناگواری برای جامعه اسلامی ایجاد میکرد. وجه تمایز تصمیم امام حسین علیه السلام با تصمیم دیگران در این بود که پیشنهاد دهندگان راههای دیگر، ظاهر را میدیدند و شکست و پیروزی را با معادلهها و محاسبههای عادی و ظاهری ارزیابی میکردند. آنان ساقط کردن حکومت یزید و تشکیل حکومت را هدف نهضت امام فرض کرده بودند و از پشت پرده و واقعیت امر آگاهی نداشتند.
2 -برنامه ریزی
برنامهریزی صحیح و اساسی بر دو اصل استوار است.
الف) دقّت در هدفگذاری
امام حسین علیه السلام روزی که از مدینه خارج شد، اهداف نهضت را در قالب وصیتنامهای به برادرش محمّد حنفیّه چنین تبیین فرمود:
[مردم دنیا بدانند] که من یک فرد جاهطلب، اخلالگر، مفسد و ظالم نیستم (من چنین هدفهایی ندارم، قیام من قیام اصلاحطلبی است) و خروج کردم برای اینکه امّت جدم را اصلاح کنم، امر به معروف و نهی از منکر کنم و شیوهی جدم و پدرم را عملی سازم.
خلاصه، پایان این مرحله از نهضت را با عبارتهای متعددی از شهادت بر میشمارد. از جملهی آنها: اگر دین جدم جز به کشته شدن من استوار نمیماند، پس ای شمشیرها مرا فراگیرید.
و نیز فرمود: هر کس خون قلبش را در راه ما نثار میکند و خود را برای شهادت و دیدار حق آماده کرده، با ما حرکت کند.
همانگونه که از گفتههای امام علیه السلام مشهود است، هدف نهایی از نهضت در یک کلمه خلاصه میشود و آن حیات و حفظ اسلام است.
ب) پیشبینی و زمانبندی
امام حسین علیه السلام به دنبال خواستهی یزید برای بیعت، به خوبی اوضاع را پیشبینی کرده بود و از آغاز تا پایان حرکت، مسئلهی بیداری جامعهی اسلامی و افشای عملکرد حاکمان اموی به ویژه یزید، عنایت داشت. بیگمان، حرکت دادن خانوادهی پیامبر به همراه زنان و کودکان از کوره راهها و بیابانها، از مدینه تا مکّه و از آنجا تا کربلا، برای این بود که عاطفهی آن مردم را برانگیزاند و سؤالهایی در اذهان عمومی به وجود آورد که ثمرهی آن بعدها آشکار شد. از این رو، امام در آستانهی حرکت از مدینه به سوی کربلا، به دو بخش از مبارزهی خود اشاره میکند؛ یکی بخش شهادت (عملیات نظامی) و دیگری بخش اسارت (عملیات فرهنگی). ایشان به فرمایش جدش نیز اشاره دارد که فرمود: «پس خداوند خواسته است که تو را کشته ببیند…. و زنان (دیگر همراهان) را اسیر».
بر این اساس، امام حسین علیه السلام برای رسیدن به اهداف نهضتش، حساب شده و با برنامه پیش رفت و تمامی برنامههایش، سنجیده و عاقبتاندیشانه بود.
3-سازماندهی
نهضت امام حسین علیه السلام در دو بخش شهادت (عملیات نظامی) و اسارت (عملیات فرهنگی) سازماندهی شد. فرآیند نهضت به دو برنامهی کوتاه مدّت (شامل اقدامها و پیشبینی حوادث احتمالی در منازل پیموده با اهداف و نتایج ارزشمند) و برنامهی بلندمدّت (در قالب به اسارت رفتن فرزندان و خاندان امام) و در میانهی این دو برنامه، به برنامهی اصلی؛ یعنی حماسهی خونین روز عاشورا تقسیم میشد.
برنامهی کوتاهمدّت با این اهداف آغاز شد:
ـ تبیین اصول، مبانی و ماهیت نهضت، برای الگو قرار دادن آن برای آیندگان
ـ تبیین اهداف و درستی نهضت؛
ـ مستندسازی نهضت عاشورا در تاریخ؛
ـ دریافت خبرهایی از دشمن و اضاع منطقه عملیاتی؛
ـ جذب و آمادهسازی نیروهای عملیاتی در روز عاشورا.
با وجود دشواریهای حضور زنان و کودکان، برنامهی بلندمدّت امام برای تبیین و گسترش حماسهی حسینی بسیار مؤثر بود. امام این بار سنگین را پس از خود بر دوش سیدالساجدین علیه السلام و خواهر گرامیاش، زینب کبرا علیهاالسلام نهاد که آن دو بزرگوار نیز این رسالت را به زیبایی تمام انجام دادند. بدین گونه بود که فساد و خونریزی بنیامیه و یزید، افشا و نهضت حسینی تثبیت شد.
4- هماهنگی
در نهضت عاشورا، میان امام حسین علیه السلام و اصحاب و یارانش هماهنگی و همدلی بود و همهی آنان برای دستیابی به وصال حق و ادای تکلیف امر به معروف و نهی از منکر در کنار امام حسین علیه السلام قرار گرفته بودند.
همهی اصحاب در پیروی از رهبر نهضت، فعالیتهای یکسانی انجام میدادند. آنان در روز عاشورا در صفهای به همپیوسته، یک رنگی و همراهی و وحدت خود را تا پای جان به نمایش گذاشتند و هیچگونه تعارضی در عملکردهای آنان دیده نشد.
5-رهبری
هدایت و رهبری در نهضت امام حسین علیه السلام بر پایهی اصول و ارزشهای دینی قرار داشت که امام سجاد علیه السلام در خطبهی آتشین خود در شهر شام و کاخ یزید به بعضی از این اصول اشاره فرمود. ایشان بدینگونه هم به معرفی خاندان عصمت علیهم السلام به ویژه رهبر نهضت، اباعبداللّه الحسین علیه السلام پرداخت و هم چهرهی ناپاک و ناشایست بنیامیه، به ویژه یزید را افشا کرد.
امام سجاد علیه السلام در بخشی از این خطبه به بعضی شرایط و ویژگیهای رهبری پرداخته است که در زیر به آن میپردازیم:
ای مردم! خداوند به ما شش چیز عنایت فرموده است: دانش، بردباری، جوان مردی، فصاحت بیان، شجاعت و محبّت در دلهای اهل ایمان.
خداوند، این ویژگیها را تنها به افراد خاصی که مأمور هدایت بشر هستند، عطا میفرماید. با بررسی زندگانی امام حسین علیه السلام و نهضتش در مییابیم که آن حضرت تمام شرایط یک رهبر شایسته را دارا بود.
6- نظارت
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا از محیط خیمهها تا نزدیکی لشکر دشمن بیرون رفت. فردی از امام پرسید: دلیل نزدیک شدن شما به لشکر دشمن در این وقت شب چیست؟ امام در پاسخ وی فرمود: آمدهام تا پستی و بلندی اطراف خیمهها را بررسی کنم که مبادا برای دشمن مخفیگاهی باشد و از آنجا برای حمله خود یا دفع حملهی شما استفاده کند.همچنین یکی دیگر از فعالیتهای سپاه امام در شب عاشورا این بود که سلاحهای خود را برای فردا آماده سازند.
بدین ترتیب میبینیم که امام بر تمامی مراحل عملیات، نظارت داشت. آن حضرت با به کارگیری صحیحترین اصول مدیریتی، نهضت را رهبری و اداره کرد و برای بهرهبرداری از آن نیز برنامههای دقیق و حساب شدهای را به اجرا گذاشت که جلو هرگونه تحریف احتمالی از سوی امویان برای خاموش کردن آن نهضت را بگیرد.