زندگی‌نامه‌ی سردار دل‌ها

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی، در ۱۲ سالگی، پس از پایان تحصیلات دوره‌ی ابتدایی، زادگاه خود “روستای قنات ملک رابر” را ترک کرد و در کرمان هم‌زمان با تحصیل، مشغول به کار شد. چندی بعد، به عنوان پیمانکار در سازمان آب فعالیت کرد و در همان سال‌ها نیز مبارزات انقلابی خود را آغاز کرد.

وی پس از پیروزی انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. او در ابتدای جنگ، فرماندهی دو گردان از نیروهای کرمانی را برعهده داشت تا اینکه با پیشنهاد شفاهی سردار شهید حسن باقری، تیپ جدیدی از نیروهای کرمان را تشکیل داد که اندکی بعد در زمستان سال ۶۱ به لشکر ۴۱ ثارالله ارتقاء یافت که شامل نیروهایی از کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان می‌شد.

وی در طول دوران دفاع مقدس، با لشکر تحت‌ امر خود در عملیات‌ زیادی از جمله، والفجر ۸، کربلای ۴، کربلای ۵ و تک شلمچه حضورِ مؤثر داشت.

لشکر ۴۱ ثارالله را باید جزو لشکرهای خط شکن سپاه در سال‌های دفاع مقدس نامید که نیروهای آن نقش بسزایی در عملیات‌ بزرگی مثل والفجر۸، کربلای ۵ و… داشتند.

اگر برای بسیاری از همرزمان قاسم سلیمانی، جنگ در تابستان سال ۶۷ به پایان رسید، ولی برای او آغاز دوران جدیدی در میادین نبرد بود.

وی به واسطه‌ی حضور در مرزهای شرقی و سابقه‌ی مبارزه با اشرار و باندهای مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان، در سال ۱۳۷۶ از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای” مدظله العالی”(فرمانده‌ی کل قوا) از کرمان به تهران فراخوانده شد و مسئولیت نیروی قدس سپاه را برعهده گرفت.

از جمله‌ نقاط درخشان فرماندهی سردار سلیمانی بر نیروی قدس، تقویت حزب‌الله لبنان و گروه‌های مبارز فلسطینی بود که نمود عینی آن‌را در نبردهای متعددی از جمله جنگ ۳۳روزه‌ی حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی و پیروزی مبارزان فلسطینی در جنگ ۲۲ روزه‌ی غزه علیه ارتش مجهز اسراییل، مشاهده کردیم.

قاسم سلیمانی توانسته بود استراتژی جمهوری اسلامی یعنی کمک به گروه‌های مبارز علیه اسراییل را به خوبی دنبال کرده و هر روز در این مسیر گام‌های مهمی بردارد.

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۸۹ با حکم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای”مدظله العالی”(فرمانده معظم کل قوا) با یک درجه ارتقاء به درجه‌ی سرلشکری نایل آمد اما هنوز هم در افکار عمومی همه او را «حاج قاسم» می‌خواندند.

اما این پایان ماجرا نبود. با توطئه‌ی جدید غرب و پشتیبانی مالی کشورهایی مانند عربستان سعودی، که به شکل‌گیری گروهک‌های تروریستی تکفیری اعم از داعش و جبهه‌النصرة در منطقه انجامید، قاسم سلیمانی ماموریتی تازه یافت و آن هم مقابله با این تهدیدات در دو کشور عراق و سوریه بود.

سلیمانی در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) را شکل داد و با کمک آن‌ها و هدایت و مشاوره‌ی نیروی قدس سپاه، طی ۶ سال، بساط تروریست‌ها را در این دو کشور جمع شد.

در واقع نیروهای سردار سلیمانی که به درخواست رسمی دولت‌های سوریه و عراق، به این دو کشور رفتند، مانع سقوط دمشق و بغداد شدند.

شاید یکی از اهداف اصلی دشمنان برای سقوط سوریه، قطع کردن ارتباط ایران و حزب‌الله لبنان بود ولی با شکست داعش و نقش آفرینی نیروی قدس در سوریه و عراق، یک حلقه‌ی مستحکم به نام حلقه‌ی مقاومت تشکیل شد و زنجیره‌ی ایران، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین را به هم متصل کرد.

جای تردید نیست که این موضوع خلاف خواست آمریکا و اسراییل است ولی با فرماندهی «قاسم سلیمانی» در عمق میدان و تشکیل بسیج مردمی در سوریه و عراق این موضوع به واقعیت بدل گشت و اتحادی از جنس پاسداران، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و… ایجاد کرد.

نقش بی‌بدیل سردار سلیمانی در مدیریت منطقه و مقابله با دشمنان، القابی چون«شبح فرمانده»، «قدرتمندترین فرد خاورمیانه» و «کابوس اسراییل» را از سوی آمریکایی‌ها و اسراییلی‌ها، برای او به دنبال داشت.

حضور مؤثر حاج قاسم در صحنه‌ی مبارزه با داعش و شکست این توطئه‌ی صهیونیستی در منطقه باعث شد تا در اسفندماه ۱۳۹۷ نشان ذوالفقار به عنوان عالی‌ترین نشان نظامی ایران از سوی فرمانده‌ی معظم کل قوا به سردار سلیمانی اهداء شود.

سرانجام این فرمانده‌ی خستگی‌ناپذیر جبهه‌های حق علیه باطل، سحرگاه ۱۳ دی‌ ماه ۱۳۹۸ در حمله‌ی بالگردهای آمریکایی به خودروی حامل وی، در اطراف فرودگاه بغداد، شهد شیرین شهادت را سر کشید و به یاران شهیدش پیوست.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد