
انقلاب فاطمی
نظريه انقلاب اسلامی از ديدگاه امام خمينی(ره)
انقلاب اسلامی ايران بیشك پديدهای نوظهور در قرن حاضر میباشد. انقلابی غايتگرا، آرمانگرا، اسلامگرا و عالمگير كه از سوی رهبری فرهمند و بینظير در جهان اسلام چون امام خمينی(ره) ـ هدايت گرديد و تحولی شگرف در عرصهی روابط بين الملل و در معادلات سياسي دولتهای جهان پديد آورد.
امام خمينی( ره) انقلابی را بنيان نهاد كه چون تيغی دو لبه، همزمان عليه كمونيسم و كاپيتاليسم به كار گرفته شد.
رهبری انقلاب با هدف مقابله با سلطه ابر قدرتهای شرق و غرب، ملل اسلامی را با رويكردی مجدد به ارزشهای اسلامي فرا خواند و با قايل شدن ارتباط مستقيم ميان انقلاب و ايدئولوژی، انقلاب را شرطی لازم و ضروری برای تحقق آرمانهای الهی وسيلهای براي نيل به مقاصد مكتبی و پيوند دادن جامعه بشری به تعالی انسانی تلقي نمود و در اين راه در پياده كردن نظريه خويش اهتمام نمود.
در اين رهگذر، ايشان علاوه بر اهتمام به حاكميت آرمان ها و ارزشهای مذهبی، از هيچ كوششی براي جنبههای آزادی خواهانه و استقلال طلبانه نهضت فروگذار ننمود و بدين ترتيب انقلاب به عنوان وسيلهای برای تحقق جمهوری اسلامی، مطمح نظر ايشان قرار گرفت.
آنچه از انديشهی امام خمينی(ره) استنباط میشود ما را به اين نظريه رهنمون میسازد كه حضرت امام(ره) بر «بناي حكومت اسلامی در ام القری» به عنوان گام اوليه در تحقق آرمان امت واحده تاكيد داشتند و در اين ارتباط وجه ذهنی انقلاب يعنی آگاهی و بيداری را مقدم بر وجه عينی انقلاب يعني تغيير نظام های فاسد و برقراری حكومت اسلامی میدانستند و صرفاً پس از تحقق ثبات در ام القری و در صورت وجود امكانات و شرايط لازم و كافی برای صدور انقلاب در ساير كشورهای اسلامی بود كه فراگير شدن گستره نهضت اسلامی را مورد تأكيد قرار میداد كه در اين ارتباط نيز هدف از ترويج و صدور انقلاب را ابتدا بيداری و تغيير افكار و اذهان میدانست تا مقدمهای برای خروج از زير بار ظلم گردد.
حضرت امام(ره) علاوه بر تحقق انقلاب بيرونی يا تحول ماديپی معتقد بود، انقلاب درونی نيز شرطی اساسی در تحقق نهضت اسلامي است. بر مبنای ديدگاه حد اكثر گرای ايشان، علاوه بر تحول اساسی در تمامی اركان سياسی، اقتصادی و اجتماعی، تحول فكری، ايدئولوژيكی، عقيدتی و فرهنگی نيز امری ضروری در تحقق انقلاب است. با توجه به تأكيد ايشان بر جنبهی معنوی و محتوایی انقلاب «انقلاب نياز به يك نهضت فكری دارد»، چرا كه انقلابهای غير ايدئولوژيك به تحول روحی و درونی در مردم منجر نميگردند بلكه به ديكتاتوری و اختناق منتهی میشوند. به نظر امام راحل(ره) پارامتر اسلامی موجب پديد آمدن تحول روحی میگردد چرا كه هدفی عظيم يعنی پياده شدن احكام خدا در روح زمين را مطرح مينمايد كه اگر نصب العين ملت قرارگيرد در سايهی آن وحدت و اتحاد و همدلی ميان اقشار جامعه حاصل میشود و در سايهی همين تحول روحی مبتنی بر اعتماد به خدا، بريدن از غير او، شجاعت، استقبال از شهادت و تلقی آن به عنوان سعادت است كه انقلاب بيرونی تحقق مييابد. بر اين مبنا حضرت امام(ره) لازمهی انقلاب را تغيير ادراك و نگرش علمی مردم نسبت به خويشتن و پديدههای بيرونی میدانند. و در راستای نگرش رايج از روابط بين الملل كه «تلقی از واقعيت مهمتر از خود واقعيت است» بر اين اعتقاد كه «تصور مردم از وضع اجتماعي عامل انقلاب است نه واقعيت وضع اجتماعی» از اين رو مي توان ديدگاه حضرت امام(ره) را در مورد انقلاب رهيافتی ادراكی دانست.
منبع:
ـ برگرفته از صحيفهی نور “بیانات معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)
جایگاه زن از منظر مقام معظم رهبری “مد ظله العالی”
انقلاب میدان را برای فعالیت زنان باز کرد
نقش زنان در انقلاب زیاد بوده است. پس از پیروزی انقلاب تا امروز هم واقعاً بانوان کشور در همهی صحنهها خیلی نقش داشتند و این حادثه خیلی بزرگ و شگفتآوری است. تصوّر من این است که بانوان در دورهی پیش از انقلاب و در دوره آن رژیم، مورد ستم سیاسی و فرهنگی بودند، بیش از آنچه که در بعضی از خانوادهها ممکن بود مورد ستم قرار گیرند. به جای نقش آفرینی، آنها را به بیکارگی و به ابتذال سوق میدادند. انقلاب حقیقتاً میدانی باز کرد و خانمها بیش از آقایان در این قضیه فعالیت و حماسه خلق کردند. ۱۳۷۷/۱۱/۱۳
منطق اسلام درباره فعّالیتهای اجتماعی زن این است…
عرصهی فعّالیتهای اجتماعی اعم از فعّالیت اقتصادی، فعّالیت سیاسی، فعّالیت اجتماعی به معنای خاص، فعّالیت علمی، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن در راه خدا، مجاهدت کردن و همهی میدانهای زندگی در صحن جامعه است. در اینجا میان مرد و زن در اجازهی فعّالیتهای متنوّع در همهی میدانها، هیچ تفاوتی از نظر اسلام نیست. اگر کسی بگوید مرد میتواند درس بخواند، زن نمیتواند؛ مرد میتواند درس بگوید، زن نمیتواند؛ مرد میتواند فعالیت اقتصادی انجام دهد، زن نمیتواند، مرد میتواند فعّالیت سیاسی کند، زن نمیتواند، منطق اسلام را بیان نکرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همهی این فعّالیتهای مربوط به جامعهی بشری و فعّالیتهای زندگی، زن و مرد دارای اجازهی مشترک و همسان هستند. البته بعضی از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانی آنها تطبیق نمیکند. بعضی از کارها هم هست که باب مردان نیست، چون با وضع اخلاقی و جسمی آنها تطبیق نمیکند. این موضوع ربطی به این ندارد که زن میتواند در میدان فعّالیتهای اجتماعی باشد یا نه. تقسیم کار، بر حسب امکانات و شوق و زمینههای اقتضای این کار است. ۱۳۷۵/۱۲/۲۰
کارِ خانه، خانواده و مادری جایگزین ندارد.
بنده با انواع مشارکتهای اجتماعی موافقم؛ حالا چه از نوع اشتغال اقتصادی باشد، چه از نوع اشتغالات سیاسی و اجتماعی و فعالیتهای خیرخواهانه و از این قبیل باشد؛ اینها هم خوب است. زنها نصف جامعهاند و خیلی خوب است که اگر ما بتوانیم از این نیمِ جامعه در زمینهی اینگونه مسائل استفاده کنیم؛ منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را، که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانویی و مادری است – تحتالشعاع قرار ندهد. میشود هم. به نظرم میرسد مواردی داشتیم که خانمهایی اینطور عمل میکردند. البته یک قدری به آنها سخت میگذرد؛ هم درس خواندند، هم درس دادند، هم خانهداری کردند، بچه آوردند، بزرگ کردند، تربیت کردند. پس ما با آن اشتغال و مشارکتی کاملاً موافق هستیم که به این قضیهی اصلی ضربه و صدمه نزند؛ چون این جایگزین ندارد. شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را، که از نخهای ابریشم ظریفتر است، با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی عاطفی نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند… دومین مسئله، مسئلهی محرم و نامحرم است. مسئلهی محرم و نامحرم در اسلام جدی است. ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
زن و مرد هر دو مسئولیت اجتماعی بر دوش دارند
در عرصهی فعّالیتهای اجتماعی و سیاسی و علمی و فعّالیتهای گوناگون زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است، آن خلأیی را که احساس میکند، آن وظیفهای را که بر دوش خود حس میکند، انجام دهد. چنانچه دختری مثلاً مایل است پزشک شود، یا فعالیت اقتصادی کند، یا در رشتههای علمی کار کند، یا در دانشگاه تدریس کند، یا در کارهای سیاسی وارد شود، یا روزنامهنگار شود، برای او میدانها باز است. به شرط رعایت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد، در جامعهی اسلامی میدان برای زن و مرد باز است. شاهد بر این معنا، همهی آثار اسلامی است که در این زمینهها وجود دارد و همهی تکالیف اسلامی است که زن و مرد را به طور یکسان، از مسئولیت اجتماعی برخوردار میکند. اینکه میفرماید: «من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امور مسلمانان و جامعهی اسلامی و امور جهان اسلام و همهی مسائلی که در دنیا میگذرد، احساس مسئولیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفهی اسلامی است. ۱۳۷۵/۱۲/۲۰
میان زن و مرد مسلمان، حجاب و مرزی معیّن شده است.
در عرصهی فعّالیتهای اجتماعی اسلام حدودی را معیّن کرده است که این حدود، مربوط به زن و اجازه داشتن او برای فعّالیت نیست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است که اسلام روی این مسأله حسّاسیت دارد. اسلام معتقد است که مرد و زن باید یک مرزبندی میان خودشان در همه جا، در خیابان، در اداره، در تجارتخانه- داشته باشند. میان زن و مرد مسلمان، حجاب و مرزی معیّن شده است. اختلاط و امتزاج زن و مرد، مثل اختلاط و امتزاج مردان با هم و زنان با هم نیست. این را باید رعایت کنند. هم مرد باید رعایت کند و هم زن باید رعایت کند. اگر این حسّاسیتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعایت شود، همهی کارهایی که مردان میتوانند در عرصهی اجتماعی انجام دهند، زنان هم، اگر قدرت جسمانی و شوق و فرصتش را داشته باشند، میتوانند انجام دهند… برای اینکه محیط سالم و دارای امنیت باشد؛ زن بتواند کار خود را در جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسئولیتهای خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معیّن کرده است که این حجاب، یکی از آن احکام برجستهی اسلام است.
۱۳۷۵/۱۲/۲۰
فعّالیت اجتماعی منافاتی با خانهداری و همسرداری ندارد.
بعضی افراط میکنند، بعضی تفریط میکنند. بعضی میگویند چون فعّالیت اجتماعی اجازه نمیدهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعّالیت اجتماعی نباید بکنیم. بعضی میگویند چون خانه و شوهر و فرزند، اجازه نمیدهد فعّالیت اجتماعی بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هر دو غلط است. نه این را به خاطر آن، نه آن را بهخاطر این، نباید از دست داد. ۱۳۷۵/۱۲/۲۰