زمانی که امام حسن عسکری علیه السلام در زندان صالح بن وصیف بسر می برد عباسیون و صالح بن علی و کسانی که از مذهب تشیع منحرف بودند نزد صالح رفتند تا از او بخواهند بر امام حسن علیه السلام سختگیری کند.
صالح گفت: چه کنم؟ من دو نفر از شرورترین افراد را بر او گماشتم اما در اثر مشاهدهی رفتار او هر دو در نماز و عبادت خود بسیار کوشا شدند. به آنها گفتم چه خصلتی در حسن بن علی است که اینگونه در شما تاثیر گذارده است؟
گفتند: چه میگویی دربارهی مردی که روز را روزه میگیرد و شب را عبادت میکند، نه سخن میگوید و نه به چیزی سرگرم میشود، وقتی به او نگاه میکنیم رگهای گردن ما میلرزد و حالی به ما دست میدهد که نمیتوانیم خود را نگهداریم.
وقتی این سخنان را از صالح بن وصیف شنیدند ناامید برگشتند.
محتاج نان شبش بود، هر چه میرفت به دربار عباسی و گردنش را کج میکرد جلوی آنها و کمک میخواست، فایده ای نداشت. حق داشتند. همگی مست بودند و غرق خوشگذرانی و مادیات. مشکلات مردم چه ربطی به آنها داشت!؟
ناامید شده بود، نزدیک خانهی امام رسید. در خانهاش را کوبید
بدون این که چیزی بگوید کیسهی پولی به او داد… عظمت و خلوص امام او را تسخیر کرد،
جای خالی ایشان در هدایت و رفع گرفتاری مردم را بسیار احساس کرد.
گفته بودند:
” آنقدر شکنجهاش کنند که دیگر تاب نیاورد …”
زندان که رفت و نگاهش کرد، مست شد انگار. سست شد، افتاد روی زمین.
صورتش را گذاشت روی خاک. گریه میکرد، پشیمان بود.
فکر دیگری به ذهنشان نمیرسید، زندانبانان سنگدل را میفرستادند سراغش، همهشان شیعه بر میگشتند.
احمد بن اسحاق گوید: بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم و میخواستم از امام بعد از او سوال کنم. امام علیه السلام قبل از سوال من فرمود: ای احمد بن اسحاق! خداوند زمین را از زمان خلقت آدم تا روز قیامت از وجود حجت خالی نمیگذارد و به وسیلهی اوست که بلا را از اهل زمین دور میگرداند، باران میبارد و برکات زمین ظاهر میشود.
عرض کردم: یابن رسول اللّه: امام بعد از شما کیست؟
امام علیه السلام برخاست و داخل اتاق دیگر شد و در حالی که بچهی سه سالهای که همانند ماه شب چهاردهم زیبا بود را بر دوش داشت بازگشت و فرمود: ای احمد اگر نزد خداوند و ما دارای ارزش و مقامی نبودی فرزندم را به تو نشان نمیدادم، او هم نام رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله است که زمین را پر از قسط و عدل میکند همانگونه که پر از ظلم و جور شده است.
ای احمد! مثل او در این امت مثل حضرت خضر علیه السلام و ذوالقرنین است. به خدا قسم غیبتی میکند که هرکس جز آنکه خداوند او را بر امامتش ثابت و استوار و استوار نگاه داشته است و توفیق دعا برای تعجیل در فرج او داده است از اعتقاد به او منحرف میگردد.
عرض کردم: مولای من! آیا نشانههای دارد که قلبم به آن مطمئن شود؟
در این هنگام کودک سه ساله با زبان فصیح عربی گفت: انا بقیه اللّه فی ارضه و المنتقم من اعدائه.
من بقیه اللّه در زمین و انتقام گیرنده از دشمنان خدا هستم.
احمد بن اسحاق گوید: من در حالی که بسیار خوشحال بودم از محضر امام علیه السلام خارج شدم و روز بعد خدمت او رسیدم و عرض کردم: از لطفی که دیروز به من کردید بسیار مسرور شدم، اما بفرمایید سنتی که از خضر و ذوالقرنین در او چیست؟ امام علیه السلام فرمود: طولانی شدن غیبت اوست.
عرض کردم: یا بن رسول اللّه غیبت او طولانی میشود؟
فرمود: قسم به پروردگارم اکثر معتقدین به او از امامتش بر میگردند و کسی جز آنکه در عهد ولایت ما پا برجاست و ایمان در قلب او نوشته شده است و با روح الهی تایید شده است ثابت قدم نمیماند.
ای احمد! آنچه به تو میگفتم سری از اسرار الهی است، از دیگران مخفی بدار و از شکر گزاران باش که با مادر علیین بهشت خواهی بود.
حضرت امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: دو نفر كه يكي پدر و ديگري پسر او بود به عنوان مهماني به خانهی علي عليه السلام آمدند حضرت از جاي خويش براي آنها حركت كرد ايشان را در بالاي مجلس نشانيد و خود در مقابل آنها نشست ، آنگاه دستور داد غذا بياورند پس از صرف خوراك قنبر طشت و پارچ و حوله آورد خواست دست پدر را بشويد علي عليه السلام از جا بلند شد و پارچ را از دست قنبر گرفت تا دست پدر را بشويد ولي آن مرد خويش را به خاك افكنده عرض كرد يا علي تو ميخواهي آب بر دست من بريزي خداوند مرا بدان حال ببيند؟ فرمود: بنشين خدا ميبيند ترا در حاليكه يكي از برادرانت كه با تو فرقي ندارد مشغول خدمت تو است . نشست علي عليه السلام فرمود: قسم مي دهم به حق بزرگي كه بر گردنت دارم طوري . آرام و آسوده بنشين چنانكه اگر قنبر بر دستت آب ميريخت آسوده بودي .
هنگاميكه دست او را شست پارچ را به محمد بن حنفيه داد فرمود: اگر اين پسر تنها آمده بود دست او را ميشستم ولكن خداوند دوست ندارد بين پدر و پسريكه در يك محل و مجلس هستند تسويه باشد اكنون پدر دست پدر را شست تو هم پسر جان دست پسر را بشوي محمد بن حنفيه دست او را شستشو داد. امام حسن عسكري عليه السلام فرمود: هركس علي عليه السلام را پيروي كند در اين كار شيعه حقيقي خواهد بود.