تمثیلهای بهاری
نوروز در گفتار فارسی
نوروز در گفتار فارسی
زیبایی بهار همواره موجب شده است بسیاری از نویسندگان و شاعران سرزمین كهن ایران در وصف آن سخن بسرایند و همچون «صدای سخن عشق» گفتارشان اصلاً تكراری نیست.
در ادبیات عامیانه و شفاهی برای مردم كوچه و بازار هم این فصل نمود خاصی دارد و آنچه كه در ضرب المثلها، قصهها و باورهای مردم آمده است نشانگر جایگاه خاص این فصل در زندگی مردم است.
ابرهای بهاری رگبار به دنبال دارند و بر خلاف امروز كه تمامی خیابانها آسفالت هستند و غیر قابل نفوذ، در گذشته كافی بود رگبار تندی «در بگیرد» و سیلاب در كوچهها و خیابانها سرازیر میشد و از آنجا كه معبر و جوی چندان شناخته شده نبودند، سیل لاجرم از راه میرسید، عبارت «مثل ابر بهار» حكایت اشك سیل آسا را نیز تداعی میكرد.
امروز دیگر در ساختمانسازی، چیزی به نام «بهار خواب» وجود خارجی ندارد اما در روزگاران گذشته، یكی از شیرینترین خوابها، خوابیدن در بهارخواب در هوای بهاری بود.
اكثر بهارخوابها رو به حیاط خانهها بود و آن دسته از بهارخوابها كه رو به خیابان بودند به علت سكوت حاكم بر شهر، خواب راحتی در پی بود، اما خوابیدن در بهارخواب رو به حیاط، اگر در زیر آن حوض واقع شده بود، لذت دیگری داشت. چه بسیار بهارخواب در فصل بهار و تابستان كه مورد استفاده قرار میگرفت و با طلوع آفتاب، سحرخیزی به سراغ شخص میرفت.
از خشكسالی و یا وقوع سیل و نزول برف و باران زیاد و بیموقع حكایت داشت. كافی بود در فصول پاییز و زمستان برف و باران به اندازهی كافی نازل نشود و طبیعی بود كه خطر بیآبی كشاورزی دیم را تهدید كند و «قحط و غلا» پیامد این خشكسالی بود و كمبود میوهها و غلات، گرانی آنها را در پی داشت و در این جا عبارت «سیاه بهار» مصداق مییافت.
سال اگر «تَرسال» بود و برف و باران به موقع میآمد، نكویی آن هویدا بود و خوش یمن و اگر سرمای بیموقع موجب از بین رفتن سردرختیها میشد، مردم آن را به بدیمنی تعبیر میكردند.آغاز سال دیباچهی رخدادهای ترش و شیرین بود.