تأمل در کارکرد و نقش گروهها، مجموعهها و تشکلهای اجتماعی همواره از دغدغههای اصلی پژوهشگران حوزهی علوم انسانی به ویژه جامعهشناسان و کارشناسان علوم سیاسی بوده است. تحلیل شماری از تحولات تاریخ معاصر نیز بدون بررسی و شناخت عملکرد مجموعههای اجتماعی امکانپذیر نمیباشد. دانشگاه و جنبش دانشجویی به عنوان یکی از مهمترین گروههای فعال جامعه از این قاعده مستثنی نیستند. هرچند دانشگاهها از نهادهای بنیادین و ضروری در آموزش و پژوهش میباشند، اما اگر دامنه تعبیر و تغییرپذیری نقشها را نخستین اختیار عمل هر بازیگر اجتماعی بدانیم، دانشجو، دانشگاه و اجتماعات دانشجویی به دلیل ساخت انتقادی و تبعیت از متدولوژی پرسشگری در قالب نقشهای دیگر نیز نمایان خواهند شد. دانشجو همزمان با فراگیری دانش و معلومات نسبت به محیط پیرامونی نیز واکنش نشان داده، حساسیت، اندیشه و رفتارهای سیاسیـاجتماعی خاصی بروز میدهد. هرچند کنشهای جمعی دانشگاه امری طبیعی و جزیی از رفتارشناسی حوزهی دانشجویی محسوب میشود، با این وجود دامنهی حضور و فعالیت اجتماعی دانشگاه هرگز مبهم و نامحدود نبوده و جنبش دانشجویی نیز در کل از مفهوم و تعریف مشخصی برخوردار است.
به نظر میرسد اساسیترین بخش از تعریف فوق در قالب این سؤال که اصولا هدف از شکلگیری و فعالیت جنبش دانشجویی چیست؟ ، نهفته باشد. بدیهی است بررسی مراحل شکلگیری و تکوین جنبش در طول ۵ دهه حیات آن در کنار ارایهی راهکارهای مناسب جهت ترسیم آیندهای روشن از جنبش دانشجویی تنها از طریق مطالعهی آسیبشناسانه ممکن خواهد بود. از همینرو تعریف مشخص در قالب مفاهیم منطبق بر واقعیات، گذری در تاریخچه و گزارشی از آسیب شناسی جنبشِ دانشجویی انگیزهی اصلی نگارندهی مقالهی پیشرو را با نگاهی به آینده تشکیل میدهد.
برگرفته از تارنمای پژوهشهای دفتر مقام معظم رهبری”مدظله العالی”