
خیزش عظیم و مقدّس عاشورا، پیامها و عبرتهای فراوانی، نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای همهی مردم جهان دارد. پیامهای نهضت عاشورا، ریشه در فطرت انسانی و عقل سلیم دارد و بسیاری از آنها، همهی جهانیان را مورد خطاب قرار میدهد .قیام امام حسین(ع) و یاران باوفایش کمتر از یک روز طول کشید و همهی این بزرگان و آزادگان به دست انبوه سپاهیان یزید بن معاویه به شهادت رسیدند.. به همین دلیل تعداد زیادی از متفکّرین و سیاستمداران غیرمسلمان دربارهی حسین بن علی (ع) و آرمانهایش، کتاب و مقاله نوشتهاند و از ایشان تجلیل به عمل آوردهاند. در این مطلب میکوشیم برخی از پیامهای خیزش عظیم عاشورا را توضیح دهیم .قیام امام حسین (ع) برای خدا بود و در این راه تنها به او توکّل داشت و در مسیر جهاد در راه پروردگارش، تحمل همهی سختیها برایش آسان بود. در قبل، بعد و در روز حادثی عاشورا، ایشان و یارانشان بارها بر این اصل اساسی تأکید کردند. حسین بن علی هنگام وداع جانسوز با خانوادهی خود، با ایمانی راسخ به پرورگار، خطاب به آنها چنین میفرماید : « بدانید که خدا حامی و حافظ شماست و به زودی شما را از شرّ دشمنان نجات میدهد و عاقبت کار شما را خیر میگرداند.» آن امام شهید به هنگام شهادت مظلومانهی خود نیز خدا را فراموش نکرد و چنین زمزمه مینمود : « ای خدای بلند مرتبه و دارای قدرت و جبروت، در حالیکه ضعیفم از تو کمک میخواهم و بر تو توکّل میکنم و همین مرا کافی است. » و سرانجام با وجود همهی مصیبتها و رنجها فرمود: « اى خداى من، من راضى به قضا و حکم تو و تسلیم امر و ارادهات هستم. هیچ معبودى جز تو نیست اى پناه هر پناه جو.» این ایمان و توکّل به خداوند باعث شد تا امام حسین(ع) و یارانش همواره با اخلاص و فقط برای کسب رضای خداوند حرکت کنند و خداوند نیز قیام آنها را جاودانه کرد. ایمان محکم و توکّل به خداوند قادر و حکیم باعث شد حسین و یارانش از آن منبع لایزال نیرو بگیرند و شجاعانه در مقابل سپاه باطل ایستادگی کنند که این، درس دیگری از نهضت عاشوراست. آن حضرت در یکی از منزلگاههای میان راه خطاب به همراهانش این گونه فرمود: « صبر و مقاومت کنید ای بزرگزادگان ! زیرا مرگ شما را از رنج و سختی عبور میدهد و به بهشت گسترده و نعمتهای همیشگی آن میرساند. » شب عاشورا، زمانی که حسین بن علی (ع) از یارانش خواست که با توجّه به خطر حتمی، اگر میخواهند اردوگاه او را ترک کنند و بروند ، آنان با سخنان شورانگیزی که حاکی از ایمان به خدا و شهادتطلبی بود، بر استقامت خود در راه حق و وفاداری به ایشان تأکید کردند. چنانکه سعد بن عبدالله گفت :
به خدا سوگند اگر بدانم که هفتاد مرتبه کشته مىشوم و بدنم را آتش زده و خاکسترم را زنده مىکنند باز هم هرگز دست از یارى تو بر نمى یدارم و پس از هر بار زنده شدن به یاریت مىشتابم …
یاران امام حسین(ع) با چنین روحیهای به دفاع از دین خدا و فرزند رسول خدا(ص) پرداختند. حق جویی، آزادگی و عزت طلبی، پیامهای مهم واقعهی عاشورا برای تمام جهانیان در هر زمان است. ملاک و معیار امام حسین(ع) در قیام خود، برقراری حق و عدالت و شکست باطل و ظلم بود. یزید، حاکم فاسد و بیصلاحیتی بود که به ناحق بر مسند خلافت مسلمین تکیه زده بود و امام حسین را به بیعت فرا میخواند. اما آن حضرت با شجاعت و صراحت فرمود: آگاه باشید که این ناپاک حرامزاده مرا بین دو چیز مخیر ساخته است: یا با شمشیر کشیده، آماده جنگ شوم و یا لباس ذلّت بپوشم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلّت از ما دور است؛ زیرا خدا و رسولش و مؤمنان و دامنهای پاکی که ما را پروراندهاند، به ما اجازهی پذیرشخواری نمیدهند. حسین بن علی(ع) در جای دیگری با صراحت میفرماید: مرگ با عزّت، بهتر از زندگی ذلیلانه است. به این ترتیب، آن بزرگوار، راه سرافرازی و آزادگی را به مردم نشان داد و زندگی زیر یوغ ظلم و ذلت را، مرگ واقعی خواند. پس رسم آزادگی آن است که برای نابودی ستمگر و متجاوز قیام کنیم تا به عّزت و آزادی و عدالت دست یابیم. این آرمانها چنان والا هستند که در راه کسب آنها، حتی از بذل جان و مال نیز نباید دریغ کرد. رسیدن به آرمانهای والایی چون عدالت، آزادی و سرافرازی نیازمند لوازمی است که بی شک مهمترین آنها بصیرت و آگاهی است. قیام عاشورا نشان داد که مردم و حتّی نخبگان جامعه، بدون بینش و بصیرت قادر به تشخیص راه حق و حرکت در مسیر درست نیستند. چنانکه در کربلا، کسانیکه خود برای امام حسین(ع) دعوتنامه نوشته بودند، در مقابل آن حضرت صفآرایی کردند و تنها ۷۲ نفر توانستند راه صحیح را تشخیص دهند و تا پای جان از اسلام و امام حسین حمایت کنند و در تاریخ جاودانه بمانند.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی ایران در بیانی موشکافانه در مورد این عبرت عاشورا میفرماید :
«جا دارد اگر ملّت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر، کار کشور اسلامی به جایی رسیده باشد که همین مردم مسلمان از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالمشان، قاضیشان و قاری شان، در کوفه و کربلا جمع بشوند و جگرگوشه همین پیغمبر را با آن وضع فجیع به خاک و خون بکشند؟ آدم باید به فکر فرو برود که چرا اینطور شد؟… اگر خواص در هنگام خودش، کاری را که تشخیص دادند عمل کردند، تاریخ نجات پیدا میکند و حسین بن علیها دیگر به کربلاها کشانده نمیشوند…»
امام حسین(ع) خود خطاب به علما به عنوان رهبران فکری و مذهبی جامعه میفرماید: « شما ای گروه علمای دین! اگر ما را یاری نکنید و در گرفتن عدل و داد، با ما هم صدا نشوید، ستمگران در مقابل شما قدرت بیشتری پیدا خواهند یافت و در خاموش کردن مشعل فروزان نبوت فعالتر خواهند شد.»
امام حسین(ع) هنگام خروج از مدینه وصیتنامهای به برادر خود محمّد حنفیه دادند که در بخشی از آن آمده است: « …. من برای اصلاح در امّت جدم محمّد(ص) حرکت کردم و میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به روش جدم محمّد(ص) و پدرم علی بن ابی طالب(ع)، رفتار کنم. » آن حضرت دین جد خود را در خطر میدید و چاره را امر به معروف و نهی از منکر میدانست و این یکی از پیامهای اساسی عاشورا برای انسانها است. به همین دلیل آن امام بزرگوار در میدان کارزار کربلا شجاعانه میگوید: « اگر دین محمّد جز با کشته شدن من استوار و پایدار نمیشود، پس ای شمشیرها مرا در بر بگیرید.» حسین بن علی(ع) به یکی از عواقب ترک این فریضهی مهم در زمان خود اشاره میکند و میفرماید: « اینک باید فاتحهی اسلام را خواند که مسلمانان به فرمانروایی مانند یزید گرفتار شدهاند. آری من از جدم رسول خدا شنیدم که میفرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است و اگر روزی معاویه را بر بالای منبر من دیدید، او را بکُشید. ولی مردم مدینه او را بر منبر پیامبر دیدند و نکشتند و اکنون خداوند آنان را به یزید فاسق، مبتلا و گرفتار کرده است.» حضرت علی (ع) نیز قبلاً در آخرین وصیتشان، با بیان اهمیّت امر به معروف و نهی از منکر فرموده بودند:
« امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که اشرار بر شما مسلّط میشوند و سپس هر چه دعا کنید مستجاب نمیشود.»
اگرچه در قیام عاشورا مردان جنگیدند و شهید شدند، امّا زنان چه قبل از قیام و چه در روز عاشورا و به ویژه پس از آن، نقش برجستهای داشتند. امام حسین(ع) از ابتدا زنان را در سفر به مکّه و سپس کربلا با خود همراه کرد و میفرمود: « تدبیر الهی این است که اهل بیت و زنان همواره با من باشند. » زنان در صحنهی کربلا نیز در روحیه دادن به مردان و پرستاری از آنان نقش ایفا میکردند. اما نقش مهم آنان از هنگامی آغاز شد که فاجعهی عاشورا به ظاهر تمام شد. بانوان اهل بیت پیامبر هر جا توانستند، با شجاعت، فسادِ حکومت یزید را افشا و اهداف قیام عاشورا را تشریح کردند. در میان این بانوان بیشک حضرت زینب(س)، خواهر امام حسین(ع) نقشی بیبدیل داشت. وی در میان مردم کوفه آنچنان سخنرانی کرد که آنها را به شدّت شرمنده و پشیمان ساخت و نزدیک بود مردم را علیه حکومت بشوراند که جلو او را گرفتند. در کاخ عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه، زینب وقتی با طعنه و تحقیر وی روبرو شد، با بیانی رسا در مورد شهادت امام حسین(ع) و یارانش گفت: « من جز زیبایی چیزی ندیدم. شهدای کربلا کسانی بودند که خداوند، شهادت را برای آنها انتخاب کرده بود. » دختر علی بن ابی طالب در دربار یزید نیز شجاعانه سخن گفت و در قسمتی از سخنانش فرمود: « ای یزید هرآنچه میخواهی، مکر و فریب و کوشش خود را به کارگیر، ولی هرچه تلاش و مکر به کار گیری، هرگز توان آن را نداری که ذکر ما را از یادها ببَری و هرگز توان آن را نداری که وحی ما را نابود کنی. » حضرت امام حسین بن علی( ع ) در جریان قیام بزرگ خود، اینچنین از قابلیتهای زنان بزرگوار و شجاع خاندانش برای تبلیغ قیام بهره جست.