

جوانی، بهار عمر و فصل طربناک زندگی است. هیچ دورهای از زندگی چون روزگار جوانی، سرسبز و خرّم نیست، و هیچ انسانی همانند زمان جوانی، توانمند و پر انرژی نیست. بسیاری از پیروزیها و کامیابیها، تنها در سایهی جوانی امکان پذیر است و بسیاری از آرزوها و هدفها، فقط در فرصت جوانی قابل دستیابی است. جوانی فرصتی است که بر خلاف بسیاری از فرصتهای دیگر، تنها یک بار در اختیار همه قرار میگیرد و چون به انجام خویش برسد، هرگز امکان تکرار نخواهد داشت. پس«فرصت جوانی»، طلاییترین فرصتها و نابترین موهبتهاست و نمیتوان در این نکته تردید کرد که هدر دادن روزگار خوش جوانی و تباه کردن این بهارِ زندگانی، به اندوهی بزرگ و حسرتی همیشگی منجر خواهد شد، اما این روزگار، اقتضاهایی دارد؛ اقتضاهایی که بخشی از آنها به جوان بر میگردد و بخشی نیز به آنها که با جوان در تعاملند. آنها که به جوان بر میگردد، «خواستها» و «بایستهها»ی جوانی است. “خواستها” یعنی «سرزندگی، شیک پوشی، آراستگی، جمالگرایی، آرمانگرایی و…؛ و “بایستهها” ، یعنی عبادت و تضرّع؛ دانشاندوزی، مهار و تعدیل غرایز، تهذیبِ نفس، ورزش، مطالعه، مسئولیتپذیری و….
جوان، محتاج اسوه و الگوست. اسوه و الگوی جوان، باید جوان باشد, تا فضایل و کمالات این جوان دست یافتنی و ملموس باشد.
قرآن برای زندگی بشر، اُسوه و الگو معرفی میکند، «و لکم فی رسول الله اسوه حسنه».
اگر پیامبر(ص) و سبک زندگی نبوی اسوه و الگوست، هر شخص و سبک دیگری اگر بخواهد اسوه و الگو باشد، باید رنگ و بوی پیامبر(ص) را داشته باشد و«اشبه الناس خلقاً خُلقاً و منطقاً برسول الله» باشد.
امام حسین علیه السلام حضرت علی اکبرعلیه السلام را عصارهی بنی هاشم و شبیهترین مردم به پیامبر صلی الله علیه وآله دانسته، فرمود هر وقت دلمان برای رسول اللّه تنگ می شد، مشتاق زیارت علی اکبر میشدیم و زیارت و ملاقات علی اکبر علیه السلام بود که دلمان را در فراق پیامبر صلی الله علیه وآله تسلّی میبخشید.پس اگر کسی شیفتهی جمال و کمال پیامبر صلی الله علیه وآله است، میتواند از رخسار و فضایل علی اکبر هم به پیامبر صلی الله علیه وآله برسد. بخصوص جوانان که از بُعد سِنی میتوانند، در قاموس مرام و مسلک آن حضرت، به ذات و اندیشهی ایشان، نزدیک شوند.