شورای فرهنگی
  • پخش زنده‌
  • فراخوان فرزند یا همسر شهید
  • فراخوان مادران شهید
  • فراخوان کودکان با نام فاطمه
  • فراخوان بانوان نخبه‌
  • شورای فرهنگی
  • صفحات ویژه
    • دهه محرم
    • عید غدیر
    • روز عرفه
    • عید قربان
    • سوّمین شهید محراب آیت الله صدوقی
    • شهید بهشتی
    • واکسن “کووایران برکت”
    • ولادت امام رضا (ع)
    • رحلت امام (ره) و قیام ۱۵ خرداد
    • انتخابات 1400
    • ولادت امام حسن مجتبی(ع)
    • ماه مبارک رمضان
    • اعیاد شعبانیه
    • آغاز قرن امید (نوروز ۱۴۰۰)
    • مبعث رسول اکرم (ص)
    • ولادت امیرالمومنین(ع)
    • فجر پیروزی
    • فاطمه زهرا(س)
    • سالروز شهادت سردار سلیمانی
    • حضرت زینب (س) و روز پرستار
    • شهدای هسته‌ای
    • هفته بسیج
    • هفته‌ی وحدت
    • امامت حضرت مهدی (عج)
    • 28 صفر
    • اربعین
    • هفته دفاع مقدس
  • آموزش
    • سیره‌ی نبوی
    • روشنگری
    • پرسمان
    • عبرت
    • مدرسه‌ی قانون
    • مهارت‌های زندگی
    • مدیر موفق
    • زلال احکام
    • مبانی اندیشه اسلامی
  • اخبار و رسانه
  • آرشیو برنامه‌ها
  • تماس با ما
  • آزمون عمومی
  • جستجو
  • منو منو
 
قبلیبعدی

یاس بوی مهربانی می‌دهد - احمد عزیزی

عشق من پاییز آمد مثل پار
باز هم ما بازماندیم از بهار

احتراق لاله را دیدیم ما
گل دمید و خون نجوشیدیم ما

باید از فقدان گل خون‌جوش بود
در فراق یاس مشكی‌پوش بود

یاس بوی مهربانی می‌دهد
عطر دوران جوانی می‌دهد

یاس‌ها یادآور پروانه‌اند
یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند

یاس در هر جا نوید آشتی‌ست
یاس دامان سپید آشتی‌ست

در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس
بر لبان ما كه می‌خندید؟ یاس

یاس یك شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یك سحر مهمان ماست

بعد روی صبح پرپر می‌شود
راهی شب‌های دیگر می‌شود

یاس مثل عطر پاك نیت است
یاس استنشاق معصومیت است

یاس را آیینه‌ها رو كرده‌اند
یاس را پیغمبران بو كرده‌اند

یاس بوی حوض كوثر می‌دهد
عطر اخلاق پیمبر می‌دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه‌های اشكش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می‌چكانید اشك حیدر را به راه

عشق معصوم علی یاس است و بس
چشم او یك چشمه الماس است و بس

اشك می‌ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا گل یاس كبود

گریه آری گریه چون ابر چمن
بر كبود یاس و سرخ نسترن

گریه كن حیدر كه مقصد مشكل است
این جدایی از محمد مشكل است

گریه كن زیرا كه دخت آفتاب
بی‌خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین

نیمه‌شب دزدانه باید در مغاك
ریخت بر روی گل خورشید خاك

یاس خوشبوی محمد داغ دید
صد فدك زخم از گل این باغ دید

مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز دو كس از قبر او آگاه نیست

گریه بر فرق عدالت كن كه فاق
می‌شود از زهر شمشیر نفاق

گریه بر طشت حسن كن تا سحر
كه پر است از لخته خون جگر

گریه كن چون ابر بارانی به چاه
بر حسین تشنه‌لب در قتلگاه

خاندانت را به غارت می‌برند
دخترانت را اسارت می‌برند

گریه بر بی‌دستی احساس كن
گریه بر طفلان بی‌عباس كن

باز كن حیدر تو شط اشك را
تا نگیرد با خجالت مشك را

گریه كن بر آن یتیمانی كه شام
با تو می‌خوردند در اشك مدام

گریه كن چون گریه ابر بهار
گریه كن بر روی گل‌های مزار

مثل نوزادان كه مادر‌مرده‌اند
مثل طفلانی كه آتش خورده‌اند

گریه كن در زیر تابوت روان
گریه كن بر نسترن‌های جوان

گریه كن زیرا كه گل‌ها دیده‌اند
یاس‌های مهربان كوچیده‌اند

گریه كن زیرا كه شبنم فانی است
هر گلی در معرض ویرانی است

ما سر خود را اسیری می‌بریم
ما جوانی را به پیری می‌بریم

زیر گورستانی از برگ رزان
من بهاری مرده دارم ای خزان

زخم آن گل در تن من چاك شد
آن بهار مرده در من خاك شد

ای بهار گریه‌ بار نا امید
ای گل مأیوس من یاس سپید

نورچشم - خواجوی کرمانی

به نور چشم پیمبر که نور ایمان بود
عقیق صفوت یاقوت شرع را کان بود

نبود هیچ به عذر احتیاجش از پی آن
که شمع جمع طهارت از او فروزان بود

از آن به وصلت او زهر شده لآلی
که از شرف قمرش در سراچه دربان بود

نگشت عمر وحی از «حی» فزون ز روی حساب
چرا که زندگی او به حی حنان بود

رضوان - ناصر خسرو

رضوان به هشت خلد نیارد سر
صدیقه گر بود به حشر یارش

باکش ز هفت دوزخ سوزان نی
زهرا( س) چو هست یار و مددکارش

آن روز بیایند همه خلق و مکافات
هم ظالم و هم عادل بی هیچ محابا

آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع
پیش شهدا دست من و دامن زهرا(س)

چون به حب آل زهرا(س) روی شستی روز حشر
نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا

پس پی آن پسران رو، پس از آن که تو را
پسران علی(ع) و فاطمه ز آتش سپرند

صدق خدیجه - شیخ بهایی

الهی الهی به صدق خدیجه
الهی الهی به زهرای اطهر

که بر حال زار بهایی نظر کن
به حق امامان معصوم یک‌سر

نار - حمید رضا برقعه‌ای

عاشق شده است دانه به دانه هزار بار
دل خون و سینه چاک و برافروخته انار

فریاد بی صداست ترک‌های پیکرش
از بس که خورده خونِ دل از دست روزگار

پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان
بسته حنا به پینه‌ی دستان شاخ‌سار

در سرزمین گرم، انار آتشین شود
یاقوت را می‌آورد آتش‌فشان به بار

با دست خود به حوصله پنهان نموده است
یک دانه از بهشت در او آفریدگار

آن میوه‌ای که ساخته تسبیحی از خودش
شُکر است بر زبانش، فی الیل و النهار

آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود
چون باب میل اوست شد این میوه تاج‌دار

آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است
در وصفش استعاره نیاید به هیچ کار

نامی که داده است به زن قیمتی دگر
نامی که داده است به مردان هم اعتبار

آن نام را می‌آورم ،اما نه بی وضو
دل را به آب میزنم ،اما نه بی‌گدار

جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست
برخاست آن قیامت عظمی به اختیار

رفت آن‌چنان که از نفس افتاد جبرئیل
گویی محمد است به معراج ره‌سپار

شد عرصه‌ی گاه تنگ ،ولی ماند پشت در
چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار

برگشت زخم خورده ،ولی فاتح نبرد
چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار

در خون خضاب شد تن یاران بعد از او
آن‌ها که نام”فاطمه”را می‌زنند جار

من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند
حجاج‌ها به ورطه‌ی تاریخ بی‌شمار

آن‌ها که با غرور نوشتند ساختیم
دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار

از کربلا به واقعه‌ی فَخ رسیده‌ایم
از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار

محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت
از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار

بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم
محکوم می‌کند حسنک را به سنگسار

در لمعه الدمشقیه جاری‌ست هم‌چنان
خون شهید اول و ثانی چون آبشار

اما هنوز هم به تأسی زِ فاطمه
نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار

بیت از هلالی جُغتایی نشسته است
از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار

جان خواهم از خدا نه یکی،بلکه صد هزار
تا صد هزار بار بمیرم برای یار

فرق است ،فرق فاحشی از حرف تا عمل
راه است ،راه بی حدی از شعر تا شعار

اینک مدافعان حرم شعله پرورند
تا در بیاورند از آن دودمان دمار

با تیغ آبدیده‌ای از نوع اعتقاد
با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار

زهراست مادر من و من بی قرار او
آن نام را می‌آورم آری به افتخار

آن بانویی که وقت تشرف به رستخیز
پیغمبران پیاده می‌آیند و او سوار

فریاد می‌زنند که سر خم کنید، هان
تا از صراط بگذرد آیات سجده‌دار

هرجا نگاه میکنم آنجا مزار اوست
پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌

این‌ها که گفته‌ایم یکی بود از هزار
اما هنوز شیعه مصمم، امیدوار…

            

تمامی حقوق این سایت مربوط به دبیرخانه شورای فرهنگی ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) می باشد.
سطور ریحاننقشِ ارادترفتن به بالا