شورای فرهنگی
  • پخش زنده‌
  • شورای فرهنگی
  • صفحات ویژه
    • دهه محرم
    • عید غدیر
    • روز عرفه
    • عید قربان
    • سوّمین شهید محراب آیت الله صدوقی
    • شهید بهشتی
    • واکسن “کووایران برکت”
    • ولادت امام رضا (ع)
    • رحلت امام (ره) و قیام ۱۵ خرداد
    • انتخابات 1400
    • ولادت امام حسن مجتبی(ع)
    • ماه مبارک رمضان
    • اعیاد شعبانیه
    • آغاز قرن امید (نوروز ۱۴۰۰)
    • مبعث رسول اکرم (ص)
    • ولادت امیرالمومنین(ع)
    • فجر پیروزی
    • فاطمه زهرا(س)
    • سالروز شهادت سردار سلیمانی
    • حضرت زینب (س) و روز پرستار
    • شهدای هسته‌ای
    • هفته بسیج
    • هفته‌ی وحدت
    • امامت حضرت مهدی (عج)
    • 28 صفر
    • اربعین
    • هفته دفاع مقدس
  • آموزش
    • سیره‌ی نبوی
    • روشنگری
    • پرسمان
    • عبرت
    • مدرسه‌ی قانون
    • مهارت‌های زندگی
    • مدیر موفق
    • زلال احکام
    • مبانی اندیشه اسلامی
  • اخبار و رسانه
  • آرشیو برنامه‌ها
  • تماس با ما
  • جستجو
  • منو منو
  • دوازدهم بهمن ۱۳۵۷

     

    مردم تهران به شوقِ ورود امام، خيابان‌ها را آب و جارو می‌كنند، خط‌های سفيد وسط خيابان تا كيلومتر‌ها تميز شده و مردم مسير حركت امام را پُر از گُل كرده‌اند.
    ساعت نه و بيست و هفت دقيقه صبح، امام وارد خاك ايران شد و استقبال از امام دل‌ها برای همیشه در تاریخ ثبت شد.

  • سیزدهم بهمن ۱۳۵۷

    بختيار در واكنش به استقبال عمومی مردم از ورود امام، پی در پی با انجام مصاحبه و صحبت در مورد برنامه‌های آتی خويش سعی در عادی جلوه‌ دادن اوضاع دارد. مردم امام، چشم و گوش به مدرسه‌ی علوی دوخته‌اند. جمعيت مشتاق به ديدار امام آن‌قدر زياد هستند كه كوچه‌های اطراف مدرسه‌ی علّوی مملو از مشتاقان دیدار با امام شده است. مردم پارچه‌های دست‌نويسی روی ديوار‌ها نصب كرده‌اند كه روی‌شان نوشته‌شده بود: «زيارت قبول، با يك بار زيارت امام اين توفيق را به ديگران هم بدهيد»

     

    سیزدهم بهمن ۱۳۵۷

  • چهاردهم بهمن ۱۳۵۷

     

    در تمام كشور مردم به اعتصاب عمومی دست زده‌اند. كاركنان ادارات و وزارت‌خانه‌های مختلف، وزيران و مديران دولت را به محل كار خود راه نمی‌دهند. جواد شهرستانی، شهردار وقت تهران، به ديدار امام می‌رود و استعفا نامه‌اش را به ايشان تسليم می‌كند و البته دوباره از سوی امام شهردار می‌شود. بختيار از انتشار اين خبر و احتمال اين‌كه سرمشق ديگر زير دستانش قرار گيرد به شدت می‌ترسد و طی يك مصاحبه شروع به ناسزاگويی به جواد شهرستانی می‌كند و ساير كارمندان و مسئولان دولت خويش را تهديد می‌كند. با همه‌ی اين‌ها شهردار تهران، تنها كسی نبود كه به مدرسه‌ی علّوی(محل سكونت امام) روی آورد.

  • پانزدهم بهمن ۱۳۵۷

    بختيار تمام پايگاه‌هايش را از دست داده و هم‌چنان با انجام مصاحبه‌های مختلف سعی در به رُخ كشيدن قدرت خود دارد. محورهای مورد تأكيد و تهديد او در مصاحبه‌ها به قرار زیر است:
    – به آيت‌الله خمينی‌ اجازه تشكيل دولت موقّت را نمی‌دهم.

    – كسانی را كه جنگ داخلی راه بياندازند اعدام می‌كنم.

    – تمام نظرات امام خمينی را در لباس قانون تحقق می‌بخشم.

    امام در پاسخ تهديد‌های دولت فرمودند: «من بايد نصيحت كنم كه دولت غاصب كاری نكند كه مجبور شويم مردم را به جهاد دعوت كنيم. ما از ارتش می‌خواهيم هر چه زودتر به ملّت متصل شوند. آن‌ها فرزندان ما هستند. ما به آن‌ها محبت داريم…»
    امام هم‌چنين در سخنرانی‌ها و ديدار‌هایشان با مردم، اصول سياست‌هايشان را اين‌گونه بيان فرمودند: «تمام اتباع خارجی در ايران به صورت آزاد زندگی خواهند كرد. ما برای اقليت‌های مذهبی احترام قایل هستيم. نظر من راجع به راديو و تلويزيون و مطبوعات اين است كه در خدمت ملت باشند…»

     

    پانزدهم بهمن ۱۳۵۷

  • شانزدهم بهمن ۱۳۵۷

     

    ده‌ها خبرنگار داخلی و خارجی، گروه‌های مختلف مردم و جمعی از نزديكان امام در سالن مدرسه‌ی علوی اجتماع كرده‌اند. حكم نخست‌وزيری مهندس مهدی بازرگان اعلام می‌شود، در حالی‌كه مردم هر لحظه به پيروزی اميدوارتر می‌شوند، جمعی از تيمساران ارتش در حال فراهم كردن مقدمات اجرای طرحی با حمايت مستقيم آمريكا برای دستگيری امام و كشتن مردم هستند.
    اعضای شورای انقلاب، آيت‌الله دكتر بهشتی، آيت‌الله مطهری و مهندس بازرگان با تماس‌های مداوم با فرماندهان ارتش سعی می‌كنند ارتش را بدون خون‌ريزی، متّحد ملّت كنند. مردم با گُل و اشک و شعار به استقبال ارتشيان می‌روند.

  • هفدهم بهمن ۱۳۵۷

    مردم در خيابان‌ها و در حمايت از دولت بازرگان تظاهرات می‌كنند. شعارها عليه بختيار است، مردم بختيار را نمی‌خواهند. بختيار سعی دارد به مردم بفهماند در انجام وعده‌های خود كوشاست.
    به همين منظور در جلسه‌ی مجلس حضور می‌يابد و نمايندگان در حضور بختيار طرح‌های انحلال ساواک و دستگيری نخست‌وزيران و وزيران دولت از سال ۱۳۴۱ تا آن سال كه متهم به سوءاستفاده از قدرت بودند را تصويب می‌كنند.

     

    هفدهم بهمن ۱۳۵۷

  • هجدهم بهمن ۱۳۵۷

     

    امام خمينی فرمان داده‌اند نام اشخاصی كه به نوعی به كشور و مردم خيانت كرده‌اند افشا شود. با تلاش مردم و متخصصين، فرستنده‌ای سيار در مدرسه‌ی علوی راه‌اندازی می‌شود. “اين‌جا تهران، كانال انقلاب…“

  • نوزدهم بهمن ۱۳۵۷

    بختيار دستور تيراندازی به سمت مردم را می‌دهد. در بعضی از نقاط كشور به سمت مردم تيراندازی می‌شود. عده‌ی زيادی از همافران و افراد نيروی هوايی، با لباس‌های نظامی و در ميان شادی و حيرت مردم به اقامت‌گاه امام رفتند. امام خمينی در اين ديدار، خطاب به همافران فرمودند:
    «همان‌طور كه گفتيد تا حالا در اطاعت طاغوت بوديد، حال به قرآن پيوستيد.
    قرآن حافظ شماست. اميدوارم با كمك شما بتوانيم در اين‌جا حكومت اسلامی را برقرار كنيم.»

     

    نوزدهم بهمن ۱۳۵۷

  • بیستم بهمن ۱۳۵۷

     
    پس از خبر ساعت ۲۰، تصاويری از دوران اقامت امام خمينی در پاريس از شبكه سراسری تلويزيون پخش شد. هم‌زمان با پخش تصوير امام خمينی، همافران نيروی هوايی در پادگان، فرياد «الله‌اكبر» سر دادند. شعار همافران در حمايت از امام خمينی باعث خشم افسران و كاركنان ضد اطلاعات نيروی هوايی شد.

    اخطارهای تند آنان به همافران، به درگيری و تيراندازی و ورود گارد شاهنشاهی منجر شد. با بالا گرفتن درگيری، مردم برای كمك به همافران ارتش وارد پادگان شدند اما لوله‌ی مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخيد و آن‌ها را هدف گلوله قرار داد. درگيری تا صبح ادامه داشت…
  • بیست و یکم بهمن ۱۳۵۷

    ساعت ۱۰ صبح اسلحه‌خانه‌ی نيروی هوايی به همّت مردم و كمك همافران فتح شد.
    ساعاتی بعد كلانتری‌ها به دست مردم افتاد.
    مردم تانک‌ها و نفربرها را به خيابان‌ها آوردند و به يك‌ديگر روحيه می‌دهند. فرمانداری نظامی كه دست‌پاچه شده‌است، در آخرين اعلاميه‌اش كه بارها از راديو پخش شد، ساعت منع عبور و مرور را چهار و نيم عصر اعلام كرد.
    امام خمينی در پاسخ به دستور فرمانداری پيامی به اين شرح صادر فرمودند:
    «اعلاميه‌ امروز حكومت نظامی، خدعه و خلاف شرع است، مردم به هيچ وجه به آن اعتنا نكنند، برادران و خواهران عزيزم، هراسی به خود راه ندهيد كه به خواست خداوند تعالی، حق پيروز است.»
    مردم خيابان‌ها را ترك نكردند.
     

    بیست و یکم بهمن ۱۳۵۷

  • بیست دوم بهمن ۱۳۵۷

     

    تهران و اغلب شهرستان‌ها هم‌چنان صحنه‌ی جنگ خونين مردم و نيروهای مسلح بود. از غروب روز بيستم، کسی خيابان‌ها را ترک نکرده بود. درحالی‌که حملات مردم مسلح به تمام مراکز قدرت رژيم شديدتر می‌شد خبر رسيد که ستاد ژاندارمری واقع در ميدان بيست وچهار اسفند(انقلاب) به دست افراد نيروی هوايی، دريايی و مردم افتاده است. پس از ساعت‌ها زد و خورد، پادگان عشرت آباد به تصرف مردم در آمد و بر اثر حملات مردم به تسليحات ارتش، کارخانه‌ها و انبارهای اسلحه به دست مردم افتاد. سرانجام درحالی که همه خيابان‌ها شاهد حضور جوانان مسلح بود، در ساعت ۱۰:۳۰ دقيقه صبح، شورای عالی ارتش با شرکت ریيس ستاد، وزير جنگ واکثر فرماندهان تشکيل جلسه داد و پس از مذاکرات بسيار، طی اعلاميه‌ای بی‌طرفی ارتش را اعلام کرد:
    «با توجه به تحولّات اخير کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و نيم امروز بيست و دوم بهمن سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت، به اتفاق آراء تصميم گرفته شد که برای جلوگيری از هرج ومرج و خون‌ريزی بيشتر، بی‌طرفی خود را در مناقشات سياسی فعلی اعلام و به يگان‌های نظامی دستور داده شد به پادگان‌های خود مراجعت نمايند. ارتش ايران همواره پشتيبان ملت شريف و نجيب و وطن پرست ايران بوده و خواهد بود و از خواسته‌های ملت شريف با تمام قدرت پشتيبانی می‌نمايد.»
    اين اعلاميه زمانی از راديو پخش شد که شهر پُر بود ازمردم مسلحی که سوار برخودروهای نظامی بودند. هم‌چنين کاخ گلستان، مرکز راديو ايران و ژاندارمری کل کشور در دست مردم بود. شهربانی کل کشور، دانشکده افسری، دانشکده پليس و دبيرستان نظام نيز به دست نيروهای مردمی فتح شد. مردم، زندان کميته “کميته‌ي مشترک ضدخرابکاری” را که مرکز بازجويی و شکنجه متهمان سياسی بود، به تصّرف درآوردند و زندانيان را آزاد کردند. تا غروب اين روز، تمام پادگان‌ها، پاسگاه‌ها و مراکز نظامی به دست مردم افتاد، زندان قصر، زندان جمشيديه نيز تصرف شد و زندانيان آن‌ها فرار کردند، اما توسط مردم دستگير شده و به مدرسه رفاه، محل شورای انقلاب برده شدند. فرمانداری نظامی آخرين اطلاعيه خود را صادر کرد. به موجب اين اطلاعيه از نظاميان خواسته شد برای اجرای تصميم شورای عالی ارتش به پادگان‌های خود برگردند. درحالی که مردم به سوی کاخ نخست وزيری در حرکت بودند، بختيار که پس از فرار نظاميان با تعداد کمی محافظ تنها مانده بود ناهار خود را نيمه تمام رها کرد و از در پشتی ساختمان نخست وزيری گريخت. راديو و تلويزيون نظامی به تصرف مردم در آمد. در آخرين لحظه‌ها گوينده راديو پيامی را که از سوی آیت الله محلاتی رسيده بود، خواند و سپس برنامه قطع شد. در آن پيام از کارکنان اعتصابی راديو و تلويزيون خواسته شده بود تا به سرکار خود بازگردند. پس از سکوتی نسبتاً طولانی، راديو دوباره آغاز به کار کرد. صدای گوينده‌ از شدت هيجان مي لرزيد:

    «توجه توجه … اين صدای انقلاب ملّت ايران است…»

    فرياد شادی از تمام خاک ايران برخاست، آخرين سلسله‌ی پادشاهی ايران، سرانجام سقوط کرد…

            

تمامی حقوق این سایت مربوط به دبیرخانه شورای فرهنگی ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) می باشد.
شجره‌ی طیبهصعود چهل سالهرفتن به بالا