
آیت اللّه مصباح از شهید بهشتی میگوید
راجعبه نخستين برخوردم، مرحوم آقای بهشتی شخصیتی نبود که در حوزه، حتّی همان اوایل تجلیاش ناشناخته و احتیاج به معرفی داشته باشد. ایشان را در مواقع مختلف میدیدیم، اوصاف ایشان را میشنیدیم و از کارهایشان مطلع میشدیم. غالباً در جلساتی که خدمت مرحوم آقای طباطبایی میرسیدیم ایشان را میدیدیم. نخستين جایی که فرصتی شد با مرحوم آقای بهشتی دو به دو به گفتو گو بنشینیم و صحبتی کنیم یادم میآید، اما مقدمهاش یادم نیست که چطور شد به آن جلسه منتهی شد. ایشان پیشنهاد کردند به دفتر دبیرستان «دین و دانش» بیایم تا قدری با هم صحبت کنیم. آنجا بود که دو به دو نشستیم و با هم صحبت کردیم ایشان رییس دبیرستان«دین و دانش» بودند و در آغاز دبیرستان را به کمک مرحوم آقای تُربتی، یکی از منبریهای معروف و از خیراندیشان تأسیس کردند. بعد مسئولیت آنجا و حتی تأمین مسایل مالیاش به عهدهی مرحوم آقای بهشتی بود. پیش از ظهر، حدود ساعت ۱۰ صبح بود که به دفتر دبیرستان رفتم. بعد از گفتوگوهای عادی و مقدماتی، به مناسبتی صحبت از فلسفه و مباحث فلسفی پیش آمد، یا ایشان میخواستند مرا بیازمایند که از نظر علمی چقدر برای طرح این مباحث کشش دارم یا از جهت دیگری، به هر حال بحث فلسفی مربوط به معرفتشناسی و کیفیّت شناخت واقعیتهای خارجی بود که امروز هم در معرفتشناسی مسئله بسیار مهمی است. یادم نیست مطرح شد یا ایشان مطرح کردند. اینکه چطور وارد این بحث شدیم خاطرم نیست. اما بهياد دارم كه فرمودند: «در نظر دارم کلاس یا محفلی را فراهم کنم که زمینهای ایجاد شود تا عدهای از فضلا ـ که آن روز از فضلای جوان بودند ـ با علوم روز و دانشگاهی آشنایی یابند. خوب است شما هم در آن جلسه، محفل و کلاس شرکت کنید…